جدول جو
جدول جو

معنی عفله زده - جستجوی لغت در جدول جو

عفله زده
(اَ دَ/ دِ)
زنی که مبتلی به بیماری عفله باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به عفله و عفله و عفل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فلک زده
تصویر فلک زده
بی طالع، بدبخت، فقیر
فرهنگ فارسی عمید
(گَ دَ / دِ)
آنکه غافل باشد. رجوع به غفلت و غفله شود:
اشک حسرت نمک انباشته در چشم امید
بخت غفلت زده در خواب گرانست هنوز.
ملاشانی تکلو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بِ دَ / دِ)
مفلس و تهی دست. (آنندراج). سخت بدبخت. بداختر. (یادداشت مؤلف) :
بر زمین هر کجا فلک زده ای است
بینوایی به دست فقر اسیر...
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کِلْ لَ / لِ یِ زَ دَ / دِ)
رجوع به ترکیبهای کلّه یا کلّه (معنی چهارم) شود
لغت نامه دهخدا
(خُ فُ)
عاشق و دیوانۀ خشم دیده و قهرکشیده، (به اخفای هاء وله) خشمگین و قهرآلود. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غفلت زده
تصویر غفلت زده
آنکه غافل باشد
فرهنگ لغت هوشیار
بدبخت، فقیر، بی طالع سپهر زده بی ستاره مستمند ستمدیده بدبخت، مفلس تهیدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله زده
تصویر کله زده
اورنگ تاکدار (تاک طاق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وله زده
تصویر وله زده
شیدا شورمند سرگشته عاشق شیدا، دیوانه سرگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وله زده
تصویر وله زده
((~. زَ دِ))
عاشق شیدا، دیوانه، سرگشته
فرهنگ فارسی معین
غافل، سهل انگار، ناآگاه، غافلگیرانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد